يارب، اين نوبر نو آيين را

شاعر : اوحدي مراغه اي

زاده‌ي عقل و داده‌ي دين رايارب، اين نوبر نو آيين را
خاطرم را ازو سروري بخشبه تراز قبول نوري بخش
قسمت مردم سخندان کنتوشه‌ي راه هوشمندان کن
شرمساري مده روانم رابه رخش تازه‌دار جانم را
به رخش چشم بي‌هنر مگشايروي او را به چشم بد منماي
وز قبول نفوس جاهش دهبر دل اهل ذوق راهش ده
تا چو گوهر کنند در گوششزو بر انداز پرده‌ي پوشش
همچو گنجش رها مکن در کنجمرسان باد حاسدش به ترنج
مجلس عاشقان بدو کن گرمجام جم را ز عکس او ده شرم
خاصه در دستگاه دستورشجلوه‌اي ده ز رونق و نورش
مهلش در خمول گم‌ناميشهرتش ده به کنيت سامي
گوش دارش ز سنگ بدگويانمدهش جز به دست خوشخويان
روزي دست شيرمردان کندر جهانش به لطف گردان کن
تو ببخشاي چون عطايي هستگر درو سهو يا خطايي هست
اوحدي نيز را نجاتي بخشناظران را ازو حياتي بخش
کار او ختم بر سعادت کندل او را به ذکر عادت کن